فهرست وبلاگ من

۱۳۸۹ تیر ۱, سه‌شنبه

فیلمدونی/ باکس 39/ شیروعسل_ آرش معیریان_ 1389



فيلمي تمام قامت فيلمفارسي با رعايت ِتمام ِقواعد ِژانر و چارچوب هاي ِمورد نياز براي تکميل ِکار و روشن ساختن ِتکليف بدون ذره اي ديوثي و قحبه گي و فخرفروشي که آي حواستون باشه ها ما خيلي فرهيخته و روشن ضميريم اما الان داريم بهتون حال مي ديم کمدي ِفاخر و روشن تحويلتون مي ديم!!

هميشه از اين که آرش معيريان اين گونه تکليفش را با خودش روشن مي کند و کرده است، خوشم آمده. اگر هم قرار دارد که برود انتونيوني و گدارش را ببيند به حکم ِسبک و سياق سبقهء سليقه اش، مي رود در خانه يا همان دانشکده سينما تئاتر کارش را مي کند.

فيلم، يک مهران غفوريان محشر و يک علي صادقي ِبي نظير دارد که قادر اند همه را بخورند در نمک و مزه پراني!! ناگفته نماند که يوسف صيادي در بهترين نقشش که تا به حال بنده قلي ديده بودم هم عالي ظاهر شده و حسين رفيعي هم همين طور با انتخاب شخصیت مازنی ترسو با آن لهجهء زاغارتی که خوب اداشان را درمی آورد علی الخصوص با آن تکه کلام ِمعرکهء داداشی! هر دو در نقش ِلات وردست ِدستياران ِلات گندهه که داريوش سليمي ِريدمال و پرت از مرحله نقشش را بازی کرده بود!

قصه پسر بلال فروشي ست که کار و بارش کساد مي شود و مي افتد به خلاف اما در فرار از دست ِپليس در خانه اي پولداري مي افتد که با مخفي شدن و فالگوش ايستادن، خودش و دوستش را در نقش ِپسر ِفاميل ِخانوادهء پولدار و همراه ِمباشرش که از هند قرار است بيايند، جا مي زند و حسابي خانواده را مي تيغد و خلاصه هم حال ِمادر ِافسرده شان را رديف مي کند و هم دخترشان را قُر مي زند و هم پليس ِ داستان را کمرش را توپ مي کند با شير ِسويا و هبلش را فول مي کند که دوقلو ول بندازند و هم طمع ِپولدار شدن را بي خيال مي شود و زندگي ِشرافتمندانه پيشه مي کند!

فيلم کمدي ِدست ِپائيني ست با قصه اي نازل و تيتراژي مافوق ِنازل اما اجراي ِشيرين و جذاب و خنده بگيري دارد با موقعيت هاي ِکميک ِبترکون مثل ِرقص ِهندي ِغفوريان يا غذا خوردنش سر سفره يا لات و پيت شدنش براي دفاع کردن از رفيقش جلوي ِمثلن لات بادي هاي دوزاري! علي صادقي هم تکه پراني هايش همه به جا و اندازه و گولهء نمک است خصوصن با انتخاب ِشخصيت ِپسر ِخوانندهء در ِپیتی و مشکوک به دوست دخترهایش که مدام از آنها آمار می گیرد که کجا هستند و نیستند، تمام و کمال جا به جا انداخته است توش!

تهیه کننده و آقازاده ها : زشت ترین حضور را دارند خصوصن پسر بزرگه که آن چنان در نقش دکتر ِمادرننه ای ظاهر شده است که از روی پرده و جلوی دوربین دارد می اندازد تو داف مربوطه که کشانده اندش جهت ِهبل کاری جلوی ِ عوامل!

طرح پرسش : عجيب است که چطور ملت کمدي ِمثلن فرهيختهء پرادعا و دگوری ِ پوشک و مش شاشو را نهصد ميليوني مي کنند اما کمدي کلیشه ای و پاپیولار و خوش ترکیب ِِشيروعسل يا در واقع هبل و کمر را در حد چهارصدتا متوقف مي کنند؟!! پرسش به طور دقيق (به قول ِمش چالنگ) اينجاست که پس فروش ِاون چنان ميلياردي ِکس پرت ِده نمکي داستانش چيست؟!! آدم مي ماند کدام را چطور باور کند؟!!

۱ نظر:

شبح زیبا گفت...

رفیق جان تکلیف این عاشقان دلخسته خود را مشخص کن اینجا می خواهی بنویسی یا در وردپرس
نکن اینقدر ستم بر دل خسته ما ...